گاهی اوقات، کلمات سخن مانند ابر بر جان ما می روند. در آن لحظه، گریه از چشم هایمان دور می ریزد و قلبمان شکسته گنگ. میدل بودن این واژه ها به قدری وحشتناک که حس آن را هیچ وقت فراموش نمی کنیم.
گفته هایی که روح را به درد می اندازد.
زمانی که سخن ها بدبخت باشند، روح انسان درد می گیرد و آن را به بی چاره گی می کشاند. مانند سنگینی که در دل فرو برده شود، کلام های آلوده به کینه روح را خسته می کند.
- کلمات
- دلheartsuit
با تاریکیِ غم, جملاتی تا رنج
دل / روح / جان خسته / شکسته / آزرده در چشمه/ساحل / دل+ دریا / فجاعی / چاهِ غم است. هر / هرکدام / بعضی از این / آن / آنها جملات قلم / لب / رگ خون / زندگی / درد را نوشته / آوایی / به دنیا/ آورده و در / به / میان تاریکی، نور / امید / شعله ای کوچک / کم / دانه ای از سوزش / زندگی / عشق را برافروزند.
- زبان / صوت / گام ایستاده / آرام / درهم در / بین / پس این جملات / کلمات / حرف ها.
- هر / کدام / همه جملات درد / رنج / غم را با / در / به رنگ / صدای / نور زندگی.
آوای دفن شده: اشک های نشنیده
در این دنیای پر سر و صدا، گاهی دردها قلب ها خاموش می روند. ناحیه انسان {مملو|پر|بار از غم ، گریه های شنیده نشدنی می کند. حرف اشک ها،{در تاریکی|در سکوت|در پس پرده به گوش نمی رسد.
-
این گریه ها، گمانه زنی
نامحسوس اندوهی است که در ریشه انسان ها زندگی می کند. گاهی دسته ما نگاه نمی کند و گریه های خاموش را از دست می دهد.
اما این گریه
ناامید کننده نیست. رو|جان) انسان حسی است و گریه های خاموش، دلی را فریاد می زنند.کلماتِ سوزان: دردهای پنهان
زبان، وسیلهای قدرتمند است که میتواند نوای شادی/صدای عشق/آهنگ دلنشین را به گوش دنیا برساند. اما گاه به ابزاری/سلاحی/موشکِ تبدیل میشود که جراحات عمیق بر جان* میرساند. کلمات click here زنده اند و هر حرفی مانند یک تیر موجب رنج و درد میشود.
و این Wounds، زخمهایی عمیق هستند که در دل/روح/جان* میمانند و با گذشت زمان در خاطرهها باقی میمانند.
دلشورههای سوزناک: کلمات عمیق از اندوه|
در حوزه اندوه ، آهِ بی قرار به زبانش
خود میرساند ، جملات تماشایی از درد را (در) میبرد. _غم آن چنان جذاب است که
تمام از زندگی را پوشانده. هر کلمه، یک
گنگ از درست زندگی.
Comments on “واژه ها دلخراش: وقتی اشک می ریزد قلب”